چیک سای

چیک سای

Chiksay
چیک سای

چیک سای

Chiksay

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 221 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 78

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر در 78 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

مبانی نظری پیشینه تحقیق افسردگی وعزت نفس وعوامل مداخله گر

 

مقدمه : در فصل دوم به ادبیات و پیشینه مطالعاتی در زمینه های نظری و عملی متغیرهای پژوهش و عوامل مداخله گر پرداخته می شود.

            رشد مطالعات دربارة نقش واسطه ای و ارزیابی و سبک شناختی در سال های اخیر موجب گسترش، توسعه دانش و کاربرد این نقش در عرصه سلامت روان گردیده است. یکی از برجسته ترین پژوهش ها در این زمینه نظریه سبک اسنادی سلیگمن و تیزدیل ( 1987) است ، که بعنوان نظریه درماندگی افسردگی توسط آلوی و همکاران ( 1988) مورد تجدید نظر قرار گرفت. این نظریه در ابتدا برای فهم ودرمان افسردگی مطرح شد؛ اما بخاطر کاربرد زیادآن در توضیح فرایند استرس توسعه و گسترش فراوان یافته است. یکی از جنبه های ارزیابی شناختی تاکید بر کاربرد بسیار وسیع الگوی سبک حل مسأله در مورد فرایند استرس و مقابله می باشد ، که در ادبیات روان شناسی پیشنهاد شده است ( نزو ، نزو و پری 1989، کسیدی و لانگ 1996) . شواهدی که از بررسی های همه جانبه سبک حل مساله به دست آمده ثابت گردید، که این ساخت یک مفهوم واحد نیست و متغیرهایی همچون سبک اسنادی ، واکنش های عاطفی ، درماندگی ، اعتماد بنفس ، منبع کنترل ، سبگ گرایش اجتناب ، ابداع و خلاقیت در آن دخیل می باشند.این عوامل که مشترکاً در سبک حل مساله و فرایند استرس مداخله می کنند بعنوان واکنش های مقابله ای  نامیده شده اند. برای نمونه دیکسون ، هینرو اندرسون ( 1991) رابطه ای بین سبک حل مساله با درماندگی و سطح استرس وارده پیدا نموده اند، که پیش بینی کننده خودکشی در دانشجویان دانشگاه است. نزو ( 1987) سبک حل مساله را بعنوان فرایندی شناختی – رفتاری معرفی می کند که توسط آن افراد راهبردهای موثری برای مقابله با مشکلات زندگی شناسایی و کشف می کنند. سبک حل مساله بعنوان متغیر مهم در ایجاد و ابقا اختلالات عاطفی در روان شناسی به تازگی مطرح شده است . بنا به مطالعات کسیدی و لانگ ( 1996) طبیعت سازه سبک حل مساله که با تاکید بر نظریه سبک اسنادی افسردگی ابداع گردیده چند عاملی است ، ومی تواند به طور گسترده ای در مورد فرایند استرس به کار رود.

لذا در فصل دوم , ادبیات و پیشینه متغیرهای پژوهش در دو بخش مورد مطالعه قرار می گیرد: بخش اول ، به نظریه های شناختی – رفتاری افسردگی ، ساختار سبک حل مساله ، ماهیت و فرایند استرس و مقابله پرداخته می شود و در بخش دوم ، ارتباط متغیرهای پژوهش با یکدیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 


علایم افسردگی  و سبک های  آن

برای درک اصطلاح بالینی افسردگی انجمن روان پزشکی امریکا( 1994) اظهار می دارد که افراد دچار افسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه می کنند:

¨      تغییر در اشتها, آنها یا کم اشتها می شوند و وزن را از دست می دهند و یا پراشتها می شوند و وزنشان زیاد می شود.

¨      بی خوابی یا خواب بیش از حد معمول .

¨      کاهش انرژی و احساس خستگی .

¨      از دست دادن علاقه واحساس لذت نسبت به فعالیتهای لذت بخش گذشته.

¨      احساس بی ارزشی , خود سرزنشی  یا گناه زیاد.

¨      کاهش توانایی تفکر یا تمرکز.

¨      افکار تکراری درباره مرگ , افکار خودکشی .

            افرادی که از افسردگی رنج می برند سبک های زیر در آن ها به صورت عادت در می آیند . آنها باید یاد بگیرند به خاطر حفظ سلامت خود از این سبک ها دست بردارند ( هدلاند ورود , 1995).

وابستگی غیر واقع بینانه به دیگران [1] : افراد افسرده عزت نفس خود را به شدت وابسته به تأیید دیگران می دانند.

فقدان سیستم حمایت اجتماعی : افراد مستعد افسردگی بیشتر درونگرا و منزوی هستند . آنها از مهارت های لازم برای حفظ روابط اجتماعی جهت حمایت خود استفاده نمی کنند.

استرس در روابط نزدیک : احساس افسردگی اغلب هنگامی که در روابط بین فردی ناهمگنی وجود دارد افزایش می یابد.

سبک تمرکز برخود افسرده ساز:  افراد افسرده ذهن خود را با افکار منفی مشغول می کنند آنها زمان زیادی را صرف یادآوری موارد منفی زندگی خود کرده و هرگز مهارت های رویارویی خود را به کار نمی برند.

آسیب پذیری کمال گرایانه :  افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند و چون کامل نیستند خود را بی ارزش و زندگی شان را بیهوده تلقی می کنند.

کنترل بیرونی : افراد افسرده احساس می کنند که وقایع مهم زندگی شان خارج از کنترل آنها است.

الف - نظریه های شناختی افسردگی :

افسردگی از تغییرات نظام شناختی ناشی می شود , فرد افسرده تحت تاثیر برخی از عوامل شناختی خود تجربه ها و آینده اش را با دید « منفی »  نگاه می کند نگرش منفی در همه ابعاد وجود او مانند احساس , تفکر و رفتارش دیده می شود ؛ با خود برخوردی منفی دارد به همین دلیل به تعیین هدف و پیگیری آن بی علاقه می شود و آینده را تیره و تار می بیند و احساس می کند انسانی حقیر . بی ارزش و از لحاظ اجتماعی به عنصری بدرد نخور تبدیل شده است . تفکر منفی به سایر نشانه های افسردگی , مانند , اندوه , رفتار انفعالی , خودخوری , بی نشاطی و میل به خودکشی , کمک می کند؛ در نتیجه دایره بسته ای ایجاد می شود ( تصویر 1-2)و تفکر منفی , روحیه ناخوشایند و انگیزه های منفی یکدیگر را تقویت می کند ( به نقل از قراچه داغی , ترجمه 1382). در توجیه نظام شناختی افسردگی به نظریه های شناخته شده مرتبط با بنیادهای شناختی افسردگی پرداخته می شود.

 

 

تصویر1-2: دور افسردگی : آماج درمان می تواند افکار اتوماتیک منفی و معانی اختصاصی منفی , وضعیت بدنی افسرده باشند. آماج غیر مستقیم مداخلات با پیکان های ضخیم نشان داده شده است. آماج اصلی , خود الگوی طرحواره ای می باشد که با حلقه ای از پیکان های ضخیم احاطه شده است. برگرفته از تیزویل و برنارد , 1993

 

      1- نظریه  بک و تحریف های شناختی

مفصل ترین و جامع ترین توجیه شناختی افسردگی توسط بک، در سال 1976 مطرح شده است (مهریار , 1373). مدل شناختی بک ( بک , 1967 , 1976) بطور طرحواره ای در تصویر 2-2 نشان داده شده است. در این مدل نظر برآن است که تجربه در افراد به تشکیل فرض ها درباره خویشتن و جهان می انجامد و این فرضها یا طرحواره ها , خود, در سازمان بندی ادراک و در کنترل و ارزیابی رفتار مورد استفاده قرار می گیرند( فنل , 1989).

نظریه افسردگی بک مشابه نظریه او درمورد اضطراب می باشد. حوادث منفی قبلی بنا به فرض, در شکل طرحواره هایی در حافظه رمز گذاری می گردند و به موقع وقوع حوادث مشابه , فعال شده و تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید را تحت تأثیر خود قرار می دهند. طرحواره های افسردگی شامل اطلاعات گزاره ای ( فرضیه های اساسی ) هستند مبنی بر اینکه « خود» ناتوان , دنیای بیرون پر از مشکلات , و آینده ناامید کننده است. فعال شدن این طرحواره ها دارای دو اثر عمده است  : نخست , بخشی از این اطلاعات در شکل افکار منفی خودکار به صورت غیر ارادی وارد هشیاری می گردد از قبیل  « هیچ کس مرا دوست ندارد» یا « امیدی به آینده نیست » . تأثیر دوم تفکر طرحواره ای آن طوری که بک می گوید ، به خطاهای منطقی که افراد افسرده در ارزیابی موقعیت مرتکب می شوند, مربوط می گردد : آنها بر اساس شواهد محدود و یا حتی متناقض استباط های اختیاری به عمل می آورند, به جای توجه به کل موقعیت , انتزاع های انتخابی از جزئیات می کنند , یک حادثه بی اهمیت و مجزا را به همه موارد تعمیم می دهند, اهمیت حوادث را به شیوه ای غیر واقع گرایانه بیش از اندازه کوچک یا بزرگ می نمایند. , حوادث را به شیوه ای نا مناسب شخصی کرده و آنها را در مقوله های افراطی و متضاد قطبی می کنند. بر طبق نظر بک محتوای ویژه افکار هشیار [2] منجر به یک پاسخ هیجانی ویژه می شود ( کراندل و چامبلس ، 1981) [3] . همسو با این نقطه نظر وی اعتقاد دارد که مراجعان افسرده عقاید تحریف شده و منفی در مورد خودشان ، دنیای پیرامون و آینده می سازند ( فولکمن و لازاروس ، 1984). بسیاری از مردم در فرایند اجتماعی شدن خود, مجموعه ای  از نظرات یا نگرش هایی را پرورش می دهند، که درواقع غیر منطقی هستند، این فرضیات از آن جهت غیر منطقی هستند که مورد حمایت محیط قرار نمی گیرند؛ تحریف های شناختی خطاهای منطقی منظمی هستند که باعث بازنمایی های نادرستی از واقعتیت‌ها  می گردند ( مبینی , 1376) . این تحریف های شناختی شامل موارد زیر است :

  1. انتزاع انتخابی : [4] شخص شواهد برجسته تر و تناقضات را نادیده می گیرد و در مورد یک رخداد بر اساس یک چیز جزئی منفی نتیجه می گیرد.
  2. استنباط دلبخواه [5] : که در آن ارزیابی منفی در غیاب شواهد صورت می گیرد.
  3. تعمیم بیش از اندازه [6] : یک نتیجه کلی منفی از تنها یک رخداد گرفته می شود و به طریقی غیر قابل قبول در موقعیت های غیر مشابه به کار برده می شود.
  4. بزرگتر جلوه دادن [7] ( بعضی وقت ها فاجعه آمیز جلوه دادن [8] نامیده می شود) : که در آن اهمیت یک رخداد منفی بیش از حد برآورده می شود یا بزرگ جلوه داده می شود.
  5. تفکر همه یا هیچ[9]  : تمایل به فکر کردن به مطلق ها ( هر چیزی یا خوب است یا بد و اغلب بد است ) . 

افکار خودکارو خطاهای منظم منطقی منجر به ارزیابی های منفی خود, دنیا و آینده شده و محتوای هشیاری آگاه فرد تیره و خود - ملامتگر[10]   می گردد . درنتیجه خلق شخص افسرده تر می گردد. زمانی که شخص دچار افسردگی خفیف است , افکار منفی با درجاتی از عینیت ارزیابی می گردد, اما در افسردگی های شدید بیماران احساس می کنند که کنترل خود را بر فرآیندهای فکری شان از دست داده اند , ذهن آنها جولانگاه افکار خودکار منفی می گردد و شروع به پردازش طرحواره ای اطلاعات جدید می نماید. ( بروین 1989).

در حالی که نظریه های اضطراب به اکتساب اطلاعات جدید درباره موقعیت های خطرناک تأکید می کنند ، نظریه های افسردگی مکرراًبه مفهوم . « خود پنداره » به عنوان نظامی از دانش یا باورها در مورد خود شخص توجه می کنند. به عنوان مثال در نظریه شناختی – اجتماعی اوتلی [11] و بولتون ( 1985) در مورد افسردگی، فرض بر این است که حوادث معینی از زندگی بدین دلیل فشارزا قلمداد می شوند، که برای « خود » فرد تهدید کننده هستند، در موقعیت هایی که «خود » در نقش یک سری از نقش ها هویت می یابد . یک نقش , از قبیل « مادر خوب » یا یک « نان آور» هویت ویژه ای را فراهم می کند و با اهداف , نقشه ها , و انتظارات شخصی ارتباط برقرار می کند( ص 1377) . اوتلی و بولتون پیشنهاد می کنند که شروع افسردگی به ارتباط بین انتظارهای نقش شخصی و تصدیق این انتظارات توسط کسانی که نقش مهمی را در این روابط بازی می کنند، بستگی دارد. فقدان یکی از اینها ، یا هر موقعیت دیگری که جلوی ایفای نقش مهم برای هویت فرد را بگیرد، ایجاد افسردگی می کند. از سوی دیگر ، آسیب پذیری از دیدگاه آنها به عنوان فقدان نقش های مکمل یا بالقوه ای است که در موارد مربوط به یک فقدان بواسطه آنها می توان اهداف خود تعریفی را دنبال نمود.      

 

 

 

 

 

 

شکل گیری فرضهای ناکارآمد [12]

 

رویداد حساس

 

فعال شدن فرض ها

 

افکار خود-آیند منفی

نشانه های افسردگی

 

 

  جسمی        شناختی          عاطفی        انگیزشی           رفتاری

 

 

 

تصویر 2-2 مدل شناختی افسردگی ( به نقل از فنل)

 

 

2 - فرضیه اسنادی درماندگی آموخته شده

سلیگمن[13] ( 1975) درماندگی را حالتی روانی دانسته که در شرایط کنترل ناپذیر ایجاد می شود شرایطی که در آن پیامد حاصل از واقعه مستقل از پاسخ های موجود است. او در توضیح مصونیت در برابر درماندگی می گوید : در صورتی که فرد قبل از قرار گرفتن در موقعیت درماندگی تجربه کنترل پذیر داشته باشد اثرات درماندگی در امر کاهش می یابد . آبرامسون[14]  , سلیگمن و تیسدیل [15]  (1978). فرضیه درماندگی در انسان را با در نظر گرفتن چهار چوب اسنادی مورد تجدید نظر قرار دادند. آنها فرض کردند، اسنادهای عمومی ، پایدار و درونی درباره علل رویدادهای منفی در تعمیم و مزمن بودن درماندگی و ایجاد نقایص شناختی و هیجانی تاثیر دارند. آبرامسون و همکاران ( 1978) اشاره کردند، که فرضیه درماندگی در چهار چوب اسنادی بهتر می تواند اثرات مصونیت و درمان را توضیح دهد.  

سلیگمن ( 1981) طی یک مقاله خلاصه ای از مدل اصلاح شده اسنادی را ارائه نمود . طبق اظهارات وی در این مدل جدید برای وقوع افسردگی  چهار فرض کافی است ( ویلیامز [16], 1992) :

  1. فرد انتظار دارد که احتمالاٌ یک حالت آزارنده [17] شدید پس از پیش آمدها رخ دهد( یا یک حالت دلخواه پیش آمدها غیر ممکن است )
  2. فرد در مقابل این حالات آزارنده خود را بی دفاع تصور می کند.
  3. فرد سبک اسنادی غیر انطباقی [18] دارد بطوریکه رویدادهای منفی را به علل درونی ، پایدار و کلی و رویدادهای مثبت را به علل بیرونی , ناپایدار و اختصاصی نسبت می دهد. 
  4. هر قدر احتمال  پیش آمدن ، حالت آزارنده و احساس کنترل ناپذیری آن شدیدتر باشد، همانقدر شدت نارسایی های انگیزشی و شناختی بیشتر خواهد بود. به بیان دیگر هر اندازه اهمیت رویداد کنترل ناپذیر برای فرد بیشتر باشد، بهمان میزان شدت نابسامانی عاطفی و کاهش عزت نفس در فرد ، بیشتر خواهد بود. 

به دلایلی مبهم اغلب پژوهشهای بعدی روی فرض سوم تکیه کردند، به این معنی که اصرار دارند سبک اسنادی غیر انطباقی فرد را برای واکنش افسردگی وار در مقابل وقوع رویداد های آزارنده یا عدم وقوع رویدادهای مثبت آماده می کند ( مبینی ، 1376 ) .

افراد افسرده از روی عادت پیامدهای منفی را به علل درونی ، پایدار و کلی نسبت می دهند و رویدادهای مثبت را به علل بیرونی , ناپایدار و اختصاصی . به عبارت دیگر به دنبال شکست، بیمار افسرده خود را سرزنش می کند و چنین می انگارد ، که علت شکست , عمومی و مستمر است؛ و نیز به دنبال موفقیت , اهمیتی برای آن قائل نیست؛ زیرا می پندارد این موفقیت هیچ تاثیر مثبتی در آینده اش ندارد. ماهیت و نوع اسناد برای تجربه آزارنده خاص طبیعت افسردگی را تعیین می کند. اسناد درونی تعیین می کند که عزت نفس فرد تحت تاثیر قرار گرفته است. اسناد پایدار مزمن بودن افسردگی و اسناد کلی عمومیت احساسات افسردگی را تعییین می کند و نیز شدت افسردگی نه تنها به وسیله آزارنده بودن رویداد بلکه توسط اسنادهای شخص نسبت به آن تعیین می شود. در یکی از تجدید نظرهای اخیر از این مدل چنین فرض می شود که سبک اسنادی نه علت لازم و نه علت کافی افسردگی ، بلکه یک علت مؤثر یا عامل خطر ابتلاء به افسردگی در کنار بسیاری دیگر از عوامل قرار دارد ( مبینی، 1376).

 

 

 

3 نظریه ناامیدی [19] افسردگی

آلوی و ابرامسون ( 1988) نظریه درماندگی آموخته شده را به شکل جدیدتری مطرح کردند که در آن ناامیدی به جای درماندگی بعنوان عامل اصلی در بروز افسردگی تبیین شده است. ( مبینی 1376).

در نظریه ناامیدی افسردگی علل بر طبق روابط ترتیبی آنها در ارتباط با شروع علائم بیماری از همدیگر تفکیک می شوند.علل دور از وقوع و علل نزدیک به وقوع،  علل دور از وقوع [20] که در ردیف سبب شناختی افسردگی جلوتر عمل می کنند، در این نقطه از ترتیب علی هیچ تظاهری از علائم افسردگی دیده نمی شود. از طرف دیگر علل نزدیک به وقوع [21] که نسبتاٌ دیرتر عمل کرده و کمی قبل یا همراه علائم این بیماری رخ می دهند. نظریه ناامیدی افسردگی صریحاٌ تأکید می کند ، که افسردگی یک اختلال ناهمگون است و علاوه بر ناامیدی عوامل دیگر نیز از عوامل کافی برای وقوع افسردگی هستند


[1] Unrealistic dependency

[2] conscious

[3] Grandell & chambless

[4] Selective abstraction

[5] arbitrary inferences

[6] Overgeneralization

[7] magnification

[8] catastrofication

[9] all – or – none thinking

[10] self - critical

[11] oatley

[12] dysfunctional

[13] Seligman

[14] Abramson

[15] Teasdale

[16] Williams

[17] aversive

[18] maladaptive attributional

[19] hopelessness theory

[20] proximal

[21] distal

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و عزت نفس و عوامل مداخله گر

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 70 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42

پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن در قالب ورد قابل ویرایش.

42 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

 

2- مبانی نظری تحقیق-------------------------------------------- 13

2-1- الگوی زیستی افسردگی--------------------------------------- 13

2-2- الگوی روان پویشی افسردگی----------------------------------- 14

2-3- درمان روان پویشی افسردگی----------------------------------- 15

2-4- الگوهای شناختی افسردگی ----------------------------------- 16

2-5- درمان شناختی---------------------------------------------- 17

2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی است---------------------- 18

2-7- رویکرد رفتار درمانی------------------------------------------ 18

2-8- رویکرد مراجع- محور----------------------------------------- 19

2-9- رویکرد گشتالت درمانی---------------------------------------- 19

2-10- رویکرد وجودی--------------------------------------------- 19

2-11- رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری-------------------------------- 20

2-12- رویکرد تحلیل تبادلی---------------------------------------- 20

2-13- رویکرد شناختی-------------------------------------------- 20

2-14- رویکرد جامع یا انتخابی-------------------------------------- 21

2-15- رویکرد سایکودراما یا روان نمایشگری---------------------------- 21

2-16- تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهش------------------- 22

2-16-1- تحقیقات خارج از کشور------------------------------------ 22

2-16-2- تحقیقات داخلی کشور------------------------------------- 29

2-17- فرضیه­ها-------------------------------------------------- 48

 

 

 

 

 

 

 

2- مبانی نظری تحقیق

2-1- الگوی زیستی افسردگی

به اعتقاد الگوی زیستی، افسردگی اختلال بدن است. اگر چه در مجموع افسردگی می تواند بوسیله، مشکل موجود در هر یک از اندامهای بدن ایجاد شود، گمانه زنیها تقریباً بطور کامل بر مغز، و بویژه بر کاهش نوعی مواد (آمینهای بیوژنیک[1]) متمرکز شده اند که به انتقال تکانه های عصبی در طول فواصل (سیناسپها­) موجود بین سلولهای عصبی ( نورون ها) کمک می کنند. چهار سر نخ وجود دارد که نشان می دهند بدن عمیقاً در افسردگی درگیر است (شویلر[2]، 1974)، اولاً، افسردگی تا اندازه­ای بعد از دوره های تغییر فیزیولوژیکی طبیعی در زنان رخ می دهد: بعد از به دنیا آوردن کودک، هنگام یائسگی و درست قبل از قاعدگی. ثانیاً، شباهت قابل ملاحظه ای بین نشانه ها در فرهنگها، جنسیتها، سنین ونژادها حاکی از یک فرآیند زیستی زیر بنایی است. ثالثاً، درمانهای بدنی، بویژه داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و بازدارنده های منوآمینو اکسیداز، و شوک برقی تشنج آور، افسردگی را بطور موثری درمان می کنند و بالاخره اینکه، گاهی افسردگی بصورت عوارض جانبی داروها در افراد بهنجار ایجاد می شود؛ بویژه افسردگی می تواند بوسیله روزوپین[3] ایجاد شود که داروهای کاهش دهنده ی فشار خون است (شویلر، 1974)، این سرنخها عامل محرکی برای یافتن مبنای زیستی افسردگی بوده اند (روزنهان، سلیگمن[4]، به نقل از سید محمدی، 1385).

 

2-2- الگوی روان پویشی افسردگی

نظریه پردازان روان پوشی بر سه علت افسردگی تاکید می کنند: خشمی که متوجه‌ی خود شده است، وابستگی بیش از اندازه به دیگران برای عزت نفس، و درماندگی در رسیدن به هدف­ها روان کاوان پیشین، اولین کسانی بودند که در الگوی روان پویشی به شناخت افسردگی کمک می کردند. کارل آبراهام[5](1911) و زیگموند فروید (1917) در مقاله ی کلاسیک خود به نام «داغداری و مالیخولیا» بر اهمیت خشمی که متوجه خود شده است در ایجاد افسردگی، تاکید کردند (همان منبع).

افراد افسرده به ظاهر خالی از خشم بنظر می‌آیند و این باعث می‌شود که انسان گمان کند خشم آنها در درونشان مهار شده است. از نظر فروید، سر نخ اصلی به حالت درونی آنها از تفاوت بین داغدیدگی معمولی (داغداری) و افسردگی ( مالیخولیا) بدست می آید. افراد بهنجار و افسرده نسبت به از دست دادن فردی که دوستش دارند دو واکنش کاملاً متفاوت نشان می دهند دنیا به نظر فردی که عزادار است پوچ بنظر می رسد، ولی عزت نفس او تهدید نمی شود. فرد عزادار از این ضایعه جان سالم به در می برد. در مقابل، از دید فروید، فرد افسرده قویاً احساس بی ارزشی نموده و خود را سرزنش می کند. این سرزنش خود معمولاً اخلاقی است، کاملاً نا موجه است، واز آن مهمتر علناً و با بی شرمی نشان داده می شود. این حالت سر نخی را در اختیار می گذارد مبنی بر اینکه خشمی که متوجه خود شده است فعالانه برانگیخته شده و موجب عزت نفس کم می شود از زمان فروید، نظریه پردازان روان پویشی برتیپ شخصیتی تاکید کرده اند که افراد را به ویژه نسبت به افسردگی آسیب پذیر می سازد: فرد افسرده برای عزت نفس خود بیش از حد به دیگران وابسته است. او شدیداً نیازمند آن است که لبریز از عشق و تحسین شود. او با حالتی از عطش مداوم برای عشق و محبت زندگی می کند، و چنانچه این نیاز برطرف نشود، عزت نفس او تنزل می یابد. زمانی که او مایوس می شود، نمی تواند ناکامی را تحمل کند، و حتی ضایعات جزیی، حرمت نفس او را به هم می ریزد موجب تلاشهای فوری و شتابزده برای کاستن از ناراحتی می شوند. بنابراین، افراد افسرده بصورت معتادان محبتی انگاشته می شوند که به طرزی بی نظیر در ایجاد محبت دیگران ماهر شده اند و همواره دوست دارند سر شار از محبت باشند. با این حال، فرد افسرده غیر از دریافت این محبت، برای شخصیت واقعی فردی که او را دوست دارد اهمیت چندانی قائل نیست (رادو، 1928؛ فینجل ؛ 1945؛ آریتی و بمپو راد، 1978). [6]

سومین گرایش در نظریه پردازی روان پویشی مربوط به افسردگی در اظهار ادوارد بیبرینگ[7] (1953) دیده می شود که معتقد است افسردگی زمانی ایجاد می شود که من در برابر آرزوهایش احساس درماندگی می کند. احساس درماندگی در دستیابی به اهداف عالی من موجب از دست دادن عزت نفس می شود که ویژگی اصلی افسردگی است. فردی که مستعد افسردگی است، معیارهای بسیار بالایی دارد و همین باعث می شود که آسیب پذیری او نسبت به درماندگی، هنگام مواجه شدن با اهدافش، بیشتر شود. از نظر بیبرینگ، ترکیب اهدافی که قویاً با ارزش انگاشته می شوند، با آگاهی عمیق من از درماندگی و ناتوانی‌اش در رسیدن به این اهداف، مکانیزم افسردگی است (روزنهان، سیلگمن، به نقل از سیدمحمدی، 1385).

 

2-3- درمان روان پویشی افسردگی

نظریه روان پویشی در مجموع به جای تاکید بر ضایعاتی که در کوتاه مدت موجب افسردگی می شوند، برآمادگی دراز مدت برای آن تاکید می کند. به همین نحو، درمانهای روان پویشی به جای اینکه به تسکین کوتاه مدت افسردگی گرایش داشته باشند، به تغییر دراز مدت تمایل دارند. از سه گرایش روان پویشی درباره ی افسردگی، چندین راهبرد درمانی به دست می آید. اولاً، نظریه پردازان روان پویشی که به نظریه افسردگی تمایل دارند که بر خشم متوجه‌ی خود شده تاکید می کند، می کوشند بیمار را از خشم گمراه شده و تعارضهای اولیه ای که موجب آن بوده‌اند آگاه کنند. پذیرفتن خشمی که ضایعه و طرد آن را ایجاد کرده و آن را تسکین دهد. ثانیاً، درمانگران روان پویشی که به وابستگی شدید فرد افسرده به دیگران برای عزت نفس می پردازند، سعی می کنند به بیمار کمک کنند تا به تعارضهایی که همواره او را تشنه ی محبت و حرمت دیگران می کنند. پی برده و آنها را حل کند. چنین بیماری باید متوجه شود که عزت نفس واقعی از درون ناشی می شود. ثالثاً، درمانگرانی که در چهارچوب رویکرد درماندگی بیبرنگ کار می کنند، می کوشند برای خاتمه دادن به افسردگی بیمار او را وادارند کلاً این اهداف را رها کند (همان منبع).

 

2-4- الگوهای شناختی افسردگی

دو الگوی شناختی افسردگی، افکار خاص را علت اصلی نشانه های فرد افسرده می‌دانند. الگوی اول که آرون. تی. بک[8] آن را ساخته،عمدتاً از تجربه­ی درمانی طولانی با بیماران افسرده به دست آمده، و علت افسردگی را افکار منفی نسبت به خود، نسبت به تجربه جاری، و نسبت به آینده می داند. الگوی دوم که مارتین. ای،پی، سلمگین[9] آن را بوجود آورد، عمدتاً از آزمایشهای انجام شده با سگها، موشها و افراد مبتلا به افسردگی خفیف بدست آمده است و علت افسردگی را انتظار درماندگی آینده می داند. فرد افسرده انتظار وقوع رویدادهای بد را دارد و معتقد است که برای جلوگیری از وقوع آنها کاری نمی توان انجام داد از دیدبک دو مکانیزم موجب افسردگی می­شود: سه گانان شناختی[10] و خطاهای منطق[11] سه گانان شناختی از افکار منفی درباره­ی خود عبارت است از اعتقاد فرد افسرده به این که او معیوب، به درد نخور، و بی کفایت است. نشانه ی عزت نفس کم از اعتقاد او به اینکه معیوب است ناشی می شود. چنانچه او تجربیات ناخوشایندی داشته باشد،

آنها را به عدم شایستگی شخصی نسبت می دهد. چون او باور دارد که معیوب است، معتقد است هرگز به خشنودی دست نخواهد یافت (همان منبع).

بک باور دارد که خطاهای منظم در منطق، دومین مکانیزم افسردگی است. از دیدبک، فرد افسرده مرتکب پنج خطای منطقی متفاوت در تفکر می‌شود، و هر یک از آنها تجربیات او را تیره می کنند: استنباط دلبخواه، انتزاع گزینشی، تعمیم مفرط، بزرگ نمایی و کوچک نمایی، و شخص سازی (همان منبع)

 

2-5- درمان شناختی

نظریه افسردگی شناختی بک اعلام می دارد که علت افسردگی افکار منفی نسبت به خود، تجربه جاری، آینده و خطاهای منطقی است درمان شناختی می­کوشد با این شناخت­ها مقابله کند (بک، 1967، بک، راش، شاو، 1979)[12] هدف آن شناسایی و اصلاح تفکر تحریف شده و فرضهای کژکار زیر بنای افسردگی است (همان منبع).

علاوه بر این، به بیمار آموخته می شود بر مشکلات غلبه کند و بر موقعیتهایی که قبلاً آنها را حل نشدنی می انگاشته است فایق آید. درمان شناختی با اغلب شکلهای دیگر روان درمانی فرق دارد. بر خلاف روانکار، درمانگر شناختی فعالانه بیمار را در جهت تجدید سازمان افکار و اعمال هدایت می کند. درمانگر شناختی به مقدار زیاد صحبت می کند و رهنمود می دهد. او با بیمار بحث می کند. او بیمار را قانع می کند، با چرب زبانی او را وادار به انجام کار می کند ؛ و وی را هدایت می نماید. بک مدعی است که شیوه های روان کاوی کلاسیک بی رهنمود، نظیر تداعی آزاد، باعث می شود که فرد افسرده «در منجلاب تفکر منفی شان غرق شوند. » درمان شناختی با تمرکز زمان حال نیز با روان کاوی فرق دارد. به ندرت درباره ی مشکلات کودکی بحث می شود؛ در عوض، تمرکز اصلی بر افکار و احساسهای فعلی بیمار است. یکی از مسائلی که روی آن تاکید می شود، افسرده نبودن به خاطر خود افسردگی است (تیزدال[13]، 1985به نقل از سیدمحمدی، 1385).

درمان شناختی از شیوه های رفتار درمانی نظیر افزایش فعالیت ( تقویت کردن فرد افسرده به شرکت کردن در فعالیتهای بیشتر)، واگذاری تکلیف درجه بندی شده (تقویت کردن فرد افسرده برای برداشتن گامهای کوچک در هر بار، و به تدریج مشکل تر کردن این گامها)، و آموزش مهارتهای اجتماعی مغایر با نشانه های افسردگی، استفاده می کند. اما در درمان شناختی، این شیوه ها برای تغییر نشانه های رفتاری صرفاً وسایلی هستند برای تغییر افکار و فرضهایی که علتهای بنیادی رفتار افسرده انگاشته می شوند. بنابراین، برای مثال، درمانگر شناختی باور دارد که آموختن به فرد افسرده برای اینکه قرص و محکم رفتار کند فقط زمانی موثر واقع می شود که عقیده او را در مورد توانائیها و آینده اش تغییر دهد (روزنهان، سلیگمن به نقل از سیدمحمدی، 1385).

 

2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی است

دومین الگوی شناختی افسردگی، الگوی درماندگی آموخته شده است. این الگو شناختی است زیرا معتقد است علت اصلی افسردگی انتظار است : فرد انتظار دارد که رویدادهای ناگواری برای او اتفاق خواهند افتاد و او برای جلوگیری از وقوع آنها هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.(همان منبع).

 

2-7- رویکرد رفتار درمانی

این رویکرد مبتنی بر برخی اصول رفتاری مانند شرطی کردن عامل و شرطی کردن کلاسیک و یادگیری مشاهده ای است. رفتار درمانی ناشی از اصول یادگیری – مانند تقویت، خاموش کردن، شکل دادن رفتار الگو دهی- به مراجعانی که مشکلات متفاوت دارند، ارزشیابی مشکلات و بکارگیری روشهای درمانی مناسب از قبیل آرام‌سازی روانی، ایفای نقش و از این قبیل مقولات در این رویکرد مورد تاکید است. فنون متعدد این روش، به تغییر رفتار ظاهری و مملوس فرآیندهای تفکر مراجعان می انجامد ( نوایی نژاد، 1383).

 

 

2-8- رویکرد مراجع- محور

کارل راجرز[14] در کار خود، بر شناخت و توجه به مراجع تاکید دارد، نه بر تشخیص و ترغیب. ویژگیهای این رویکرد درمانی، خلوص مشاور از طریق رفتار کلامی و غیر کلامی او، و پذیرش بدون شرط مراجعان است. وظیفه‌ی درمانگر مراجع- محوری درک و شناخت تجارب مراجع و در میان گذاشتن این شناخت با مراجع است تا فضای اعتماد را که زمینه ایجاد تغییر در اوست، بوجود آورد؛ در ضمن مسئولیت ایجاد هر گونه تغییر مثبت در زندگی مراجعین با خود آنهاست( همان منبع).

 

2-9- رویکرد گشتالت درمانی

این رویکرد درمانی که توسط فریتزپرلز[15] توسعه یافت، به فرد کمک می کند تا نسبت به خود و دیگران آگاهی جسمانی و روانی بیشتری کسب کند. رویکرد گشتالت درمانی بر مسئولیت پذیری فرد در رفتار کلامی و غیر کلامی، احساسات عاطفی و تعارض با خود و دیگران تاکید دارد. فنون درمانی شامل پرورش تجارب خلاق و تمرین برای تسهیل خود آگاهی است ( همان منبع).

 

2-10- رویکرد وجودی

یک رویکرد فلسفی برای افراد و مشکلات وابسته به نفس وجود انسان است که صرفاً با موضوع زندگی سر و کار دارد نه فنون، موضوع مورد توجه این رویکرد شامل زندگی، مرگ، آزادی، مسئولیت نسبت به خود و دیگران، معنا بخشیدن به زندگی، و رها کردن افراد از پوچی و بی معنایی است. آگاهی از خود و پرورش تواناییها برای نگریستن به آن سوی مشکلات و حوادث روزانه و ایجاد روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران، هدف درمان است ( همان منبع).

 

 


[1]. Biogenic amines

[2] . Shoiler

[3].Proserpine

[4] - Rosenhan & Seligman

[5]. Karl Abraham

[6] - Rado, Fingel, Arity & Bemporad

[7]. Edward Barbing

[8]. Aaron.T. Beck

[9] . Martin, E.P. Seligman

[10]. Cognitive triad

[11]. errors in logic

[12] . Beck, Rosh & Shaveh

[13] . Tizdal

[14]. Car Rogers

[15]. Fritz Paris

دانلود پیشینه و مبانی نظری افسردگی و رویکردهای مختلف آن

دانلود پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

دانلود پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز
دسته بندی پاورپوینت
فرمت فایل ppt
حجم فایل 2338 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45

پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

قسمتی از متن................

´در گذشته هیچ اقدام درمانی- مراقبتی مؤثری برای این نوزادان وجود نداشت. با این وجود بسیاری از داروها از جمله: ضد تشنج‌ها، آنتی اکسیدان‌ها،  caبلوکرها و کورتیکواسترویدها برای کاهش عوارض آسفیکسی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. ´ بر اساس مطالعات جدید، سرد کردن، نخستین اقدام درمانی- مراقبتی مهم است که مزایای زیادی در نوزادان ترم و نزدیک ترم مبتلا به ایسکمیک هایپوکسیک آنسفالوپاتی در پی خواهد داشت.

´همچنین مطالعات معتبر که اقدام درمانی- مراقبتی سرد کردن را مورد بررسی قرار داده‌اند، نشان دادند که احتمالاً این اقدام درصد آسیب‌های مغزی طولانی مدت را تا حدود 40%  کاهش داده و شانس بقا را افزایش می‌دهد. ´اما با وجود موثر بودن روش سرد کردن بر کاهش عوارض آسفیکسی، این روش با ایمنی و اطمینان بالا انجام نمی‌شود و سرد کردن نوزاد دارای عوارضی نامطلوبی می‌باشد و ممکن است نوزاد را در شرایط نامناسبی قراردهد.

دانلود پاورپوینت بررسی عوارض هایپوترمی در دو روش سرد کردن سر و کل بدن در نوزادان با آسفیکسی بدو تولد تبریز

دانلود ادبیات نظری تحقیق تعاریف، انواع و طبقه بندی و دیدگاههای افسردگی


ادبیات نظری تحقیق تعاریف، انواع و طبقه بندی و دیدگاههای افسردگی

ادبیات نظری تحقیق تعاریف،انواع وطبقه بندی ودیدگاههای افسردگی

دانلود ادبیات نظری تحقیق تعاریف، انواع و طبقه بندی و دیدگاههای افسردگی

ادبیات نظری تحقیق تعاریف انواع و طبقه بندی و دیدگاههای افسردگی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29

توضیحات :

ادبیات نظری تحقیق تعاریف،انواع وطبقه بندی ودیدگاههای افسردگی در 29 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

خلاصه ای از کار:

تعاریف افسردگی :

با توجه به اینکه موضوع تحقیق در مورد افسردگی می باشد لذا اشاره به مجموعه ای از تعاریف افسردگی لهذا به مجموعه ای از تعاریف افسردگی در ذیل اشاره می شود .

افسردگی از نظر پزشکی عبارت است از کاهش یافتن نیرو و فعالیت جسمانی و روانی به سبب آزردگی و انزوا ، افسردگی را اضطراب ثانوی نیز مینامند (مرات، 1385).

.....................

طبقه بندی انواع افسردگی :

از نظر تاریخی اختلاف نظر در مورد طبقه بندی افسردگی در آغاز این محور بود که آیا افسردگی یک بیماری است . ( دیدگاه وحدت گرا ) و یا در واقع چند نوع بیماری است ( دیدگاه کثرت گرا ) کریپلین در سال 1896 با تفکیک جنونهای فونسکیونل به دو گروه جنون جوانی و مانیک دپرسیو ، سهم خود را در روانپزشکی ادا کرد و مانی کوز یا جنون جوانی را مزمن و بدون دوره های بهبود بوده و عاقبت نیکی نداشته تلقی کرد . اما مانیک و دپرسیو بر خلاف آن به جنون جوانی تبدیل نمی شد ( فیش ، 1384).

علائم افسردگی :

علائم بالینی در افسردگیهای خفیف : فرد تا حدی غمگین و مضطرب است و نسبت به مسائل زندگی ، بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان میدهد . همواره احساس گناه و بی حوصلگی می کند حرفهایش یکنواخت

بررسی نظریه های مربوط به افسردگی و سبب شناسی آن :

در این قسمت از پژوهش به بررسی برخی از نظریه های مربوط به سبب شناسی افسردگی خواهد شد . گرچه نظریه های مختلفی در رابطه اختلالات عاطفی و اتیولوژی این اختلالات و همچنین نشانه ها و تشخیص و درمان انها وجود دارد ولی در اینجا فقط به چند نمونه مهم اشاره می شود :

الف: دیدگاه زیست شناسی پیش فرضهای نظریه زیست شناسی این ا ست که عادت افسردگی یا در ژنها نهفته است که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل می..........

.............

دیدگاه روان پویایی:

مطالعات روان شناختی درباره افسردگی با زیکموند فروید و کارل آبراهام شروع گردید هر دو در مقالات جداگانه خود درباره افسردگی ، اختلال را بعنوان یک واکنش پیچیده نسبت به از دست دادن چیزی توصیف تمایلات جنسی ، عامل ذکر کرده بود ( آزاد ، 1382).

...............

دیدگاه یادگیری :

نظریه پردازان یادگیری معتقدند که اختلالات روانی بطور کلی نتیجه آموختن پاسخهای ناکافی برای روشن

............

رویکرد تقویت:

افراد به این علت افسرده می شوند که محیط اجتماعی آنها ، تقویت مثبت فراهم نمی آورد مثلاً مرگ یکی از عزیزان ،

...........

دیدگاه های شناختی :

رویکرد شناختنی بر دیدگاه افراد درباره خود و جهان اطراف خود تاکید دارند بر اعمال افراد . بر طبق یکی از نظرهای شناختنی در افراد مستعد افسردگی این نگرش کلی پرورش یافته که خودشان را از یک دیدگاه منفی و انتقاد آمیز بنگرند ( هاناسینکال ، 1381).

..........

- دیدگاه های شناختی « بک »درباره افسردگی :

آرون بک ، معتقد است که افراد افسرده به این دلیل افسرده اند که در روش تفکرشان خطا می کنند یا به راه مبالغه می روند

..........

علل افسردگی :

اگر چه با توجه به موضوع تحقیق نیازی به بررسی علل افسردگی دیده نمی شود ولی برای تکمیل مباحث دیگر بطور خیلی خلاصه علل افسردگی در ذ یل آورده شده ا ست :

علل ژنتیکی : علل

..........

شیوع افسردگی :

زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند در واقع نسبت افسردگی در زنان دو برابر مردان است . این اختلاف افسردگی در میان دو جنس در مواردی که افسردگی بعنوان اثرات بالینی بیماران مورد درمان ، بررسی اجتماعی افرادی

..............

 

 

 

افسردگی[1]

تعاریف افسردگی :

با توجه به اینکه موضوع تحقیق در مورد افسردگی می باشد لذا اشاره به مجموعه ای از تعاریف افسردگی لهذا به مجموعه ای از تعاریف افسردگی در ذیل اشاره می شود .

  1. افسردگی از نظر پزشکی عبارت است از کاهش یافتن نیرو و فعالیت جسمانی و روانی به سبب آزردگی و انزوا ، افسردگی را اضطراب ثانوی نیز مینامند (مرات، 1385).
  2. افسردگی اصطلاحی است که به مجموعه رفتارهایی اطلاق می شود که عناصر مشخص آن کندی حرکت وکلام ، گریه کردن ، غمگینی ، فقدان پاسخهای شاد ، خودکم بینی ، فقدان علاقه ، کم ارزشی ، بی خوابی ، بی اشتهایی ، خلق افسرده ، بازداری از عمل و بازداری از تفکر است ( احمدی ،1372).
  3. افسردگی اصطلاحی است وسیع و مبهم ، برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بی حوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی یا زیر ساخته های متعدد را تداعی می کند( فیش ، 1384).
  4. افسردگی یک احساس نومیدی در نیل به اهداف مشخص است و این نومیدی بیشتر معلول کمبودهای شخصی است (اخوت و جلیلی ، 1382).
  5. بیماری افسردگی بیماری است که خصوصیات اول و عمده آن تغییر خلق است و شامل یک احساس غمگینی است که از یک نومیدی خفیف تا احساس یاس شدید ممکن است نوسان داشته باشد . این تغییر خلق نسبتا ثابت و برای روزها و هفته ها و ماه ها و سالها ادامه دارد . همراه این تغییر خلق تغییرات مشخص در رفتار ، نگرش ، تفکر ، کارآیی و اعمال فیزیولوژیک وجود دارد ( لینفورد رئیس ، 1384).
  6. ادوارد اردبرینگ افسردگی را چنین تعریف می کند : افسردگی را می توان بیان عاطفی از حالت درماندگی ، ناتوانی خود EGO بدون در نظر گرفتن آنچه باعث شکست مکانیزمهای مربوط به احترام به خود گردیده است و افسردگی ممکن

است در نتیجه عدم توانایی در افکار ، جنبه های تهدید کننده محیط بوجود می آید تعریف کرد (اخوت و جلیلی ، 1382).

  1. افسردگی هر چند از شایعترین اختلالات روانی انسان است ، ولی شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر ناشناخته باقی مانده است و یا در تشخیص آن اشتباه می شود . یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص ماندن و عدم تشخیص افسردگی در آمیختن آن با غمگینی معمولی است. در زندگی هر کس موقعیت هایی پیش می آید که خواه و ناخواه او را غمگین می سازد. اما این حالت با آشفتگی واقعی روانی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست. بر عکس افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خویش و از محیطش دگرگون می سازد(فیش,1384).
  2. ضایعه کم وبیش پایداری که با کاهش انرژی و بنیه همراه است به گونه اِی که بِیمار توان آن را ندارد که حتِی با کوچکترِین سختِی در زندگِی به مقابله بپردازد (رزم آزما,1385).
  3. افسردگی عبارت است از شکست ساختهای شخصی که منجر به احساس تهدید ، گناه ، خصومت ، پرخاشگری در شخص می شود . (اخوت و جلیلی ، 1382).
  4. افسردگی یک هیجان عادی بشر نیز است ، این افسردگی عادی با علایمی مثل ، غمگینی ، دلشکستگی ، نومیدی ، ناکامی یا ناشادی مشخص می شود . این یک احساس همگانی و عمومی است و بعنوان اختلال غیر عادی تلقی نمی شود ، اما گاهی به حدی شدید است که بیمار ممکن است رابطه خود رابا واقعیت از دست بدهد ، دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی زند .(کلاس,1386).
  5. افسردگی حالت روانی ناخوش که با دلزدگی ، یاس و خستگی پذیری مشخص میشود و قالباً با یک اضطراب کم و بیش شدید همراه ا ست . ( منصور و دادستان ، 1385).
  6. افسردگی حالتی است از خلق که با احساس بی کفایتی ، یاس ، کاهش فعالیت ها با واکنشها ، بدبینی ، نگرانی ، علایم مربوط ، مشخص میشود .
  7. دو مشخصه اساسی افسردگی ، ناامیدی و غمگینی است . شخص رکورد وحشتناکی احساس می کند و نمی تواند تصمیم بگیرد یافعالیتی را شروع کند و یا به چیزی علاقه مند شود . شخص افسرده در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور می شود . گاه زیر گریه می زند و ممکن است به فکر خودکشی بیفتد .افسردگی با اضطراب همراه است که در این صورت افسردگی تحریک نامیده می شود . شخص احساس خستگی می کند و به زندگی بی علاقه می شود اما در عین حال تنش و بی قراری دارد و نمی تواند آرام بگیرد( کلاس ، 1386).
  8. افسردگی عبارت است از ناامیدی ، درماندگی ، دست کم گرفتن خود ، عجول بودن در کارها ، برچسب زدن ، ترس از شکست ، ترس از موفقیت ، ترس از انتقاد ، کم طاقتی ، سرزنش کردن خویشتن است ( برنز ، 1370 ).

 

طبقه بندی انواع افسردگی :

از نظر تاریخی اختلاف نظر در مورد طبقه بندی افسردگی در آغاز این محور بود که آیا افسردگی یک بیماری است . ( دیدگاه وحدت گرا ) و یا در واقع چند نوع بیماری است ( دیدگاه کثرت گرا ) کریپلین در سال 1896 با تفکیک جنونهای فونسکیونل به دو گروه جنون جوانی و مانیک دپرسیو، سهم خود را در روانپزشکی ادا کرد و مانی کوز یا جنون جوانی را مزمن و بدون دوره های بهبود بوده و عاقبت نیکی نداشته تلقی کرد . اما مانیک و دپرسیو بر خلاف آن به جنون جوانی تبدیل نمی شد ( فیش ، 1384).

در دهه گذشته گزارشهایی چاپ شد که نشان می دهد اختلال عاطفی اولیه را به دو شکل یا قطبی و دو قطبی می توان تقسیم نمود. در دو قطبی هم مانی و هم افسردگی وجود دارد و در نوع یک قطبی فقط یکی از دو را دارا است. بیماران مبتلا به نوع دو قطبی شیوع معمولا زودتر از نوع دیگر است ، دوره های آن کوتاه و متعدد است( فیش، 1384).

کاپلان و سادوک ( 1384) انواع افسردگی را چنِین بیان می کنند :

 


[1] . Depression

 

و...

دانلود ادبیات نظری تحقیق تعاریف، انواع و طبقه بندی و دیدگاههای افسردگی

دانلود تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها


تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها

تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها مقاله نقش ورزش در افسردگی دانلود مقاله نقش ورزش در از بین بردن افسردگی تحقیق افسردگی و نقش ورزش

دانلود تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها

تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها 
مقاله نقش ورزش در افسردگی
دانلود مقاله نقش ورزش در از بین بردن افسردگی
تحقیق افسردگی و نقش ورزش
دسته بندی تربیت بدنی
فرمت فایل doc
حجم فایل 17 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16

توضیحات :

تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها در 16 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

مقدمه

یکی از مهمترین عوامل در از بین بردن افسردگیها و یا پیشگیری از بوجود آمدن این نوع بیماریها ورزش است. ثابت شده است که ورزش موجب کاهش اضطراب و افسردگی، تنظیم و تعدیل میزان استرس و حتی تغییرات شخصیتی به صورت پیدایش دیدی مثبت تر نسبت به زندگی می شود.

مطالعه انجام شده در افراد میانسال نشان داده است، افرادی که ورزش می کردند، کمتر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی و خستگی می شدند و نیروی بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل داشتند. با مطالعه ای در زنان افسرده نیز معلوم شده است که میزان افسردگی و اضطراب در آنان بطور قابل توجهی کاهش، و احساس کمال و اتکاء به نفس در آنها افزایش یافته بود.

اثرات مفید ورزش هوازی در از بین بردن افسردگی، استرس و اضطراب

ورزش هوازی معمولا به ورزشی گفته می شود که با انجام آن اکسیژن از طریق خون به عضلات در حال فعالیت می رسد. برای برقراری این نوع متابولیسم هوازی، باید شدت ورزش کم و مدت آن طولانی باشد. ورزش شدید و کوتاه از نوع غیر هوازی است، یعنی اکسیژن موجود در عضله مصرف می شود، زیرا شدت فعالیت به قدری زیاد است که جریان خون نمی تواند نیاز اکسیژن عضله را تأمین کند. ورزشهای هوازی در کم کردن استرس اثر مفید و قابل توجهی دارند و در نتیجه، زندگی سالمتری را فراهم می آورند. در بررسی تجزیه و تحلیلی 34 مطالعه، مشخص شده است، در افرادی که ورزش هوازی می کنند و تناسب اندام خوبی دارند. واکنش استرس روانی اجتماعی در مقایسه با افراد گروه کنترل یا خود افراد مورد بررسی قبل از شروع مطالعه، کمتر است.

مکانیسم دقیق این کاهش استرس مشخص نشده است، اما می تواند مربوط به این امر باشد که با ورزش هوازی، پاسخهای سمپاتیک قلب و عروق نسبت به استرس روانی – اجتماعی کم می شود. احتمالا یکی از راههایی که ورزش به رفع اضطراب و افسردگی کمک می کند، بالا بردن مقدار پپتیدهای اپیوئیدآندوژن (آندروفینها و آنکفالینها) در پلاسما است. در برخی از مطالعات مشخص شده است که مقدار پلاسمایی آندروفینها با ورزش افزایش می یابد و ورزیدگی قلب و عروق این اثر را تشدید می کند.

سایر اثرات مفید

از جمله منافع ورزش هوازی، کاهش تعداد ضربان قلب و فشار خون در حالت استراحت و نیز هنگام فعالیت است. حجم ضربه ای و برونده قلب در تمام مدت ورزش افزایش می یابد. علاوه بر این، ورزش هوازی تاثیری مفید و قابل توجه بر میزان کلسترول دارد. انجام ورزشهای هوازی منظم منجر به کاهش میزان تری گلیسیرید و لیپوپروتئین با دانسیته کم (LDL) و افزایش نوع (HDL) می شود. مطالعات انجام یافته نشان می دهند که افزایش بارز مقدار کلسترول HDL و کاهش مداوم میزان کلسترول تام و LDL شیوع بیماریهای شریانی کرونر را حدود 34 درصد کاهش می دهد.

ثابت شده است که با هر مایل پیاده روی سریع یا دویدن، حدود 100 کالری انرژی مصرف می شود، پس، با انجام ورزشهای هوازی منظم می توان در افراد چاق سبب کاهش وزن، و در سایر افراد مانع از افزایش بیش از حد وزن شد، چرا ک خطر بیماریهای شریان کرونر با افزایش میزان چاقی، که همراه با افزایش میزان LDL می باشد، زیادتر می شود. از طرف دیگر، ورزشهای هوازی منظم می توانند منجر به رشد مناسب عضلات و اندامها گردند. اما با قطع ورزش، تناسب اندام ظرف مدت کوتاهی یعنی حدود 2 هفته بطور قابل توجه از بین می رود. بنابراین، وقتی افراد برنامه ورزش هوازی را شروع می کنند باید به ادامه دادن آن تشویق شوند. اگر افراد فعالیتهای مورد علاقه خود را انتخاب کنند، تمایل بیشتری به ادامه دادن آن خواهند داشت.

و...

 

فهرست مطالب :

مقدمه

ماهیت اضطراب رقابتی و تاثیر آن بر عملکرد ورزشی

« بازتاب اضطراب حاد در بدن»

بازتاب استرس روانزاد و گذرگاههای کالبدی آن.

بازتاب اضطراب میان مدت در بدن.

بازتاب اضطراب درازمدت در بدن

اندازه گیری میزان اضطراب

اضطراب و ارتباط آن با عملکرد ورزشی

نتیجه و پیشنهاد

فهرست منابع:

دانلود تحقیق نقش ورزش در از بین بردن افسردگیها